آرشیو معجزات و کرامات

محمّد بن إسحاق، رحمه اللّه علیه، گوید که:صرد بن عبد اللّه از مهتران قبیله ازد بود، و با جماعتی از قوم خود برخاست و روی به مدینه نهاد. و چون […]

ادامه ...

آنست که ناقه ای از آن رسول گم شد و منافقان گفتند که محمد را از آسمان خبر می دهند و نمی داند که ناقه ش کجاست. چون رسول علیه […]

ادامه ...

[۷] محمّد بن إسحاق، رحمه اللّه علیه، گوید که:______________________________[ (۱-)] روا:+ و در این باب حکایت بسیار بیاید و بتفصیل از مضمون باب توان دانست.[ (۲-)] همچنین است در متن […]

ادامه ...

مردی بود از جمله یاران، نام او حاطب بن بلتعه، و با رسول به مدینه آمده بود. نامه نوشت به اهل مکه و ایشان را خبر داد به آمدن رسول […]

ادامه ...

آنست که ابو برا ملاعب الاسنه را استسقا پدید آمده بود. کسی را پیش رسول فرستاد و شفا طلب کرد. رسول قدری خاک از زمین برگرفت و خیو پاره ای […]

ادامه ...

______________________________[ (۱-)] در اصل:[؟]مدیت[؟]راحلتی اوام.[ (۲-)] در اصل: فول ضله.[ (۳-)] در اصل و ووستنفلد بمتابعت از قول ابن هشام: ثنائها.[ (۴-)] در اصل: عمر بن معدی کرب.[ (۵-)] برای […]

ادامه ...

آن بود که سلمان فارسی رضی الله عنه بیامد و رسول را گفت خداوندگاران من قرار داده اند که چند غرس بنشانم و همه در زمین بگیرند و خشک نشوند […]

ادامه ...

آن بود که جماعتی بیامدند و از آب شور شکایت کردند با رسول علیه السلام. رسول علیه السلام با ایشان برفت با جماعتی از اصحاب تا به سر چاه ایشان […]

ادامه ...

آن بود که رسول علیه السلام برسید به زنی از عرب نام او ام شریک، و این زن خواست که مهمانی پیغامبر علیه السلام بکند. مشگکی بیرون آورد که در […]

ادامه ...

محمّد بن إسحاق، رحمه اللّه علیه، گوید که:ضمام بن ثعلبه از قوم بنی سعد بود، و قوم بنی سعد او را بفرستادند پیش سیّد، (ع)، که بیاید و احوال و […]

ادامه ...