آرشیو از دیدگاه شعرا

دست غیبِ غیب امشب پرده از رخ برگرفتنور او تا ماوراءالملک را در بر گرفت روی ناپیدای خود را فاش در آیینه دیدپرده چون ذات خدا را روی پیغمبر گرفت […]

ادامه ...

نور اقرأ تابد از آیینه ام کیست در غار حرای سینه ام رگ رگم پیغام احمد می دهد سینه ام روی محمد (ع) می دهد گل دمد از آتش تاب […]

ادامه ...

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدیدیا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید صوت اقرأ بسم ربک مى رسد بر گوش جانیا که از کوه حرا خلق عظیم آمد […]

ادامه ...

ویژه میلاد حضرت رسول اکرم (ص) – و محمد می آید… محمد می آید. محمد می آید. محمد در ماه «ربیع» می آید و همراه با خود، ربیع قلوب، بهار […]

ادامه ...

عید مبعث دوباره بی قرارمامشب مست مه روی نگارم صلوات الله علی رسولِ الله یا أباالزهرا مدد نبیَ الله ۲ مولا! آسمونیا مست ارشادت مولا! دیوونه ی سلمان و مقدادت […]

ادامه ...

الا ای باده نوشان بعثت آمد زمان می کشی و عشرت آمد بود میخانه دار عشق و سرمدبود ساقی سر مستان محمد رحیق عشق سرشار از شراب استجهان مست از […]

ادامه ...

خدا فقط عشق تو رو برای دلم کنار گذاشتهبرای دیدنت باهات تو غار حرا قرار گذاشته یا احمد تو دلم صددرصد بوده عشقت بی حد آقام آقام آقامشیرینی تو دلم […]

ادامه ...

آسمون به عشق طاها می زنه دل و به دریامکه میشه دیگه امشب سرزمین آرزوها غار حرا پر ز نور حضرت یزدانِروی دست هر پیغمبر یه جلد قرآنِ رسول خدا […]

ادامه ...

آن روز که نور مهر و مه کم شده بودآرامش بحر عشق درهم شده بود وقتی که برون گشت محمد ز حراخورشید فلک پی ادب خم شده بود احمد که […]

ادامه ...

ویژه میلاد حضرت رسول اکرم (ص) – نزول مهربانی زمین در پوست خویش نمی گنجید. نفس های آسمان به شماره افتاده بود. ناگاه، عطر محمّدی، فضای شهر را پر کرد. […]

ادامه ...