آرشیو از دیدگاه شعرا

چون نگنجید در جهان تاجشتخت بر عرش بست معراجش سر بلندیش راز پایه پستجبرئیل آمده براق به دست گفت بر باد نه پی خاکیتا زمینیت گردد افلاکی پاس شب را […]

ادامه ...

بر تن عالمی جان جلوه ی نور ایمان ای تمامی قرآن آیه ی حُسن یزدان بر همه یار و دلبر صاحب روز محشر میر و مولا و سَروَر ای به […]

ادامه ...

آسمون به عشق طاها می زنه دل و به دریامکه میشه دیگه امشب سرزمین آرزوها غار حرا پر ز نور حضرت یزدانِروی دست هر پیغمبر یه جلد قرآنِ رسول خدا […]

ادامه ...

ز انواری که تابان است امشبحرا آیینه بندان است امشب حرا آن غار متروک زمان هاتجلی گاه قرآن است امشب حرا آن غار دور افتاده از شهرز شوکت قبله جان […]

ادامه ...

سنایی مصطفی را وعده داد الطاف حق گر بمیری تو، نمیرد این سَبَق مولوی گزینم قران است و دین محمّد همین بود ازیرا گزین محمّد یقینم که من هر دُوان […]

ادامه ...

وادی مکه است یا که بهشتهکه میاد از آسمون فرشته از روز اول ولایتش روخـدا به ملک دلـها نوشـته موسم رحمتهعید نبوته اقرأ بسم ربک محمد ذکر لبای جبرئیلهحالا شده […]

ادامه ...

ملکوت نگاه بارانیتراوی یک مدینه اندوه است سالیانی است از غم غربتخاطر خسته‌ی تو مجروح است این اهالی ظلمت دنیامردمان قبیله‌ی وهمند در سلوک هدایت و رحمتاشتیاق تو را نمی […]

ادامه ...

ادامه ...

ای جان جهان جان، محمّد (صبا نام خدا بخوان محمّد (ص ای باعث ممکنات اقراءای خواجه ی کائنات اقراء ای قدر و جلالتت مبارکفرمان رسالتت مبارک ای رشته ی نّه […]

ادامه ...

من شیعه ی عصر جدیدم یا محمّدگرچه تو را هرگز ندیدم یا محمّد امّا تو را در فصل گل های بهاریدر باغچه بو می کشیدم یا محمّد نام تو را […]

ادامه ...