آرشیو از دیدگاه شعرا

درخت ها همه در سایه ی مقام بلندتبنفشه ها همه در تاب گیسوان کمندت به گرد پای تو هرگز نمی رسند سواراناگرچه سخت بتازند در رکاب سمندت چه رودها که […]

ادامه ...

زمانِ غصّه بـود و فصلِ تـردیـدتَغافُل بـود و بـاورهای ناجـور دل گهواره ها می سوخت هر دَمز داغِ دخترانِ زنده در گــور فضا پُر بود از بـوی شقـاوتشرارِ کافــری بیـداد […]

ادامه ...

ای تمام آفرینش خشتی از ایوان توعلم شرق و غرب عالم سطری از قرآن تو آسمانی ها زمینی ها همه مهمان توگل کند جان مسیح از غنچه ی خندان تو […]

ادامه ...

وادی مکه است یا که بهشتهکه میاد از آسمون فرشته از روز اول ولایتش روخـدا به ملک دلـها نوشـته موسم رحمتهعید نبوته اقرأ بسم ربک محمد ذکر لبای جبرئیلهحالا شده […]

ادامه ...

پیمبـری و همـه زیـر سایـه ی پر تودوبـاره جلـوه نمـوده جمـال انور تو تو آمدی و جهان شد پر از گل و ریحانتمـام عـالـم امکـان شـده معطر تو به وسعت […]

ادامه ...

باز شد مدینه غرق رنج و ماتمبار سفر بسته رسول خاتم جان می دهد ختم رسل پر پر شـده مانـند گلآه و واویلا آه و واویلا رنگ از رخ خیر […]

ادامه ...

ختم پیامبران احق ، وصف رسول سرمدیمظهر آیت خدا امین وحی ایزدی بتارک پیامبران سرور تاج احمدیصلی علی محمد ص بعزت محمدی ص شمس و قمر کند همی سجده بروی […]

ادامه ...

گریه نکن که بی قرارم برای تو دلشوره دارمگریه نکن فاطمه جانم که خیلی زود میای کنارم یه عده که حیا ندارن تو خونهء تو پا میزارنبه جای گل هیزم […]

ادامه ...

دیگر مـــدینـه بی شــما شوری نداردزهرای اطـهر س طـاقـت دوری ندارد دیگر عـلی(ع) حرفش خریـداری ندارددر بیـن کــوچـه فـاطـمـه یـــاری ندارد دیـگر عـلی شــد اولین مـظلوم عالمشد قلب شیعه تاهمیشه […]

ادامه ...

غزل رسالت می رسه به پایان میون محفل غار حرامدال نبوت رو سینه ی احمد نشسته با دستای خدا ترانه ی اقرا یا محمد ز آسمونا تا مکه سر زد۲شد […]

ادامه ...